شعر نماز
? شعر نماز ?
روم به ماذنه تا سر دهم اذان نماز
خوشا دمی که فرا می رسد زمان نماز
سعادت ابدی می شود نصیب کسی
که سر فراز برون شد ز امتحان نماز
بهشت هرکه طلب کرد نام خود بنوشت
به اشگ نیمه شبش جزو عاشقان نماز
نماز راه نجات بشر ز ظلمتهاست
که هست منزل مقصود در بیان نماز
نماز رکن اساسی دین اسلام است
و مسلمین همه در زیر آسمان نماز
نماز راه تعالی هر مسلمان است
ز خویش تا به خدا شو به نردبان نماز
نماز صحبت عشق است و عاشق و معشوق
چه گفتمان قشنگی است گفتمان نماز
اسیر ظلمت و گمراهی است نوع بشر
نجات آدم از این ظلمت، آرمان نماز
نماز نور دوچشم پیمبر اسلام
علی و فاطمه هم نور دیدگان نماز
به روز حشر و عذاب الیم و نار و جحیم
چه سایبان حصینی است سایبان نماز
نماز فصل بهار خداپرستان است
ندیده است کسی در جهان خزان نماز
رکوع و سجده من جملگی برای خداست
به شکر آن که منم جزو شیعیان نماز
اقامه می کنمت ای نماز در همه عمر
بدان امید که باشم ز خاندان نماز
خوشا دمی که در آن دم به سجده گاه نیاز
کنیم سجده و گردیم میهمان نماز
هزار گفته نباشد چو نیمی از کردار
چه بهتر آن که نهم سر بر آستان نماز
خدای گفته اقم الصّلوه لذکری
چه حکمتی است در ذکر عارفان نماز
فرشتگان و ملایک فرود می آیند
برای عرض ارادت به تشنگان نماز
به مثل ماه فروزنده نور می تابد
قسم به نور خداوند از مکان نماز
به جستجوی گهر جای دیگری مروید
که هست معدن آن بحر بیکران نماز