دست به دلم نگذار که خون است
#تحلیل_اجتماعی
#به_قلم_خودم
#یادداشت_روز
#تولیدی_به_قلم_خودم
دست به دلم نگذار که خون است
ما در این برهه از زمان بیشتر از هر زمان دیگری گرسنه ایم ، اما جنس گرسنگی مان فرق دارد ، دیگر گرسنه ی نان و اب نیستیم ، هر چند در عین دارائی حریص تر و طماع تر شده ایم و از هر کس بپرسی دم از نداری و فقر و فلاکت میزند
اما گرسنگی این زمانه گرسنگی فرهنگی است ، همه ما از نداری فرهنگ ناب در رنج و فقر به سر می بریم ، بعضی وقتا که وضع بد جامعه را می بینم با خود می اندیشم که چه شد و از کجا شروع شد این ولنگاری فرهنگی و از کجا ما شل آمدیم که الان داریم سفت می خوریم چوب ندانم کاری مان را …
اما امروز حرف از این چیزها گذشته ، باید اندیشید که چه می توان انجام داد تا اوضاع سر و سامان پیدا کند به قول معروف که می گویند جلوی ضرر را هر وقت بگیری سود است .
به نظرم باید تدابیری بیندیشیم و طرح هایی ارائه دهیم که کارشناسی شده و عملی و آزمون پس داده شده ، بتواند جلوی این اوضاع را بگیرد و روز به روز بهبود بدهد وضع موجود را
یه درسی دانشگاه داشتیم به نام جرم شناسی ، لُب کلامش این بود که متهم را نمی شود با مجازات اصلاح کرد بلکه باید زمینه ی بروز جرم را شناسایی و موانع جرم زا را از بین برد .
خلاصه اینکه باید فکری به حال تهاجم غرب و بمب ساعتی (ماهواره ها و شبکه های فارسی زبان) که در خانه ی تک تک ما و مردم جامعه ی ما وجود دارد و هر لحظه امکان انفجار کانون خانواده هست، بکنیم.