فکر کم حوصله ها هم باشیم...
#به_قلم_خودم
#همنوا_با_ابوحمزه
#دلنوشته #درددل
سلام و عرض ادب و احترام
خدمت شما خواهر خوبم ، طاهره خانم
ضمن عرض تشکر بابت راه اندازی پویش همنوا با ابوحمزه، چند نکته ای را محضر شریفتان بیان می دارم
1) طبق پژهش های انجام شده جامعه ی 80 میلیون نفری ایران اسلامی، فقط 10 میلیون نفر در مراسم ها و برنامه ها و فعالیت های دینی و مذهبی شرکت دارند.
2) بیش از 95 درصد از تلاش هایی که در عرصه ی فرهنگ دینی انجام می شود ، مختص به همین جامعه ی 10 میلیون نفری است.
3) در موضوعات مختلفی از قبیل حجاب و معضلات اجتماعی و دیگر مسائل ، قشر رسمی ما (همین 10 میلیون نفر) که خود واقف به این مسائل هستند شرکت دارند و خبری از قشر غیر رسمی نیست.
حال سوالی که مطرح است اینکه جامعه ی طلاب چه تلاشی برای فعالیت در بین جامعه ی غیر رسمی می کند؟ آیا محتوایی که ما تولید می کنیم ، قابل عرضه به این قشر هست؟ آیا کسانی که گوش شنوایی برای خواندن این مطالب ندارند، حاضرند در فضای مجازی و نه عالم حقیقی ، پای این سخنان بنشینند و بخوانند ؟
آیا شده مطلبی را به زبان خود انها بنویسیم ؟ چرا فقط سعی داریم در نوشته هامان از بازی با کلمات استفاده کنیم و جوری بنویسیم که فقط عده ی خاصی بدانند چه نوشته ایم و فقط به دل عده ی خاصی از فاضلان و اُدبا بنشیند ؟
جامعه ی غیر رسمی ما فقط درد فرهنگ و اعتقاد و ایمان ندارند، اصلا شاید خیلی از آنها از ما مومن تر و با اعتقاد تر باشند، اما درد انها فراتر از این چیز هاست .
چندی پیش در بین افراد کارگری حضور یافتم و از نزدیگ درد دلشان را گوش دادم ، ای کاش همه ی ما پای درد دل این افراد بنشینیم و بعد دل نوشته بنویسیم . ای کاش تدابیری اتخاذ شود تا خروجی فعالیت ها و تلاش های جامعه ی مبلغین، مشخص شود تا معلوم شود در این عرصه چه کرده ایم و چقدر توانسته ایم معارف اسلام و قرآن را در بین آحاد مردم و نه قشر رسمی خودمان ترویج دهیم.
پر حرفی کردم ، ولی درد دلی بود که باید می گفتم ، ببخش و حلال کن: کار زیبای شما و تلاش شما را تحسین می کنم و ضمن تشکری دوباره منتظر خروجی مفید این پویش در بین جامعه ی غیر رسمی هستم.