#یادداشت_روز
#یادداشت_روز
من موندم تو این حوزه های علمیه چه خبره که همه دم از بد اخلاقی و بی ثمری و … میزنن،
میگم شاید توقع ما بالا رفته و شاید خواسته های ما معقولانه نیست ، یا شایدم توقعی که از این مکان و از این فضا میشه خیلی بالاست و وقتی همه رو خوب نمیبینیم ، دچار دل زدگی و اعصاب خوردی میشیم .یکی میگه این درد خیلی هاست و دیگری از مسئولین گلایه داره ،یکی از زیادی دروس و یکی از آزمون های پایانی سخت ، به نظر میاد هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده ایم ، هنوز عهده دار مسئولیت نشده ایم که سختی اش را تجربه کنیم وقتی نمی توانیم همه را راضی نگه داریم .
دوستان معزز و گرامی ام : پنج تا انگشت دست که مثل هم نیستند ، قانون طبیعت هم نشان از این داره که هر پستی را بلندی و هر تلخی را شیرینی باید باشد، اگر دیگران را تلخ یافتیم، بهتر نیست ما شیرین باشیم ، همه که یه شکل و یه خلق و خو نمی شوند، بعضی وقتا ما وسیله ایم برای تغییر ، بعضی وقتا باید سنگ زیر شد و سائید تا به هدف و مقصود رسید ، بعضی وقت ها باید زینب گونه صبر پیشه کرد، نمیشه تا تقی به پوقی خورد ساز رفتن کنیم .
اصلا کار ، تلاش و فعالیت تو اجتماعی که خراب باشه ارزشمنده ، وگر نه اگر مدینه ی فاضله بود و همه معصوم ، تبلیغ و خون دل خوردن و سختی راه و تلاش جهاد گونه که دیگر معنایی نداشت.
بعضی وقتا با دیدن بعضی مطالب از عزیز ترین دوستان، واقعا درمانده می شوم ، یاد شعری می افتم که می گوید:
احساس اجز پیش توانگر مکن ، اشک کباب نشانه ی طغیان آتش است
میگم بچه ها نکنه داریم میشکنیم در برابر ای حجم عظیم هجمه ، که حتی استوار ترین افراد جامعه مون رو داره از پای در میاره ؟
میگم نکنه این سیل خانمان برانداز داره کوه استواری ما را غرق می کنه ؟ نکنه داریم مغلوب طوفان میشیم ؟
نه! حاشا و کلا : طلبه وسرباز امام عصر (عج) و این تفکرات! دلداده ی حضرت زهرا سلام الله علیها و زینب کبری سلام الله علیها و این حرفا…
ما روزی که پای در این مسیر نهادیم ، پای همه چیزش ایستادیم ، پای نامردمی ها، پای بداخلاقی ها و بد عهدی ها ، ما آمده ایم برای انجام رسالت خطیر یک طلبه ، برای دفاع از حریم آل الله ، برای ترویج سبک زندگی علوی و فاطمی ، برای آنکه مرحمی باشیم بر درد های جامعه ، نه اینکه خود درد باشیم بالای دردهای جامعه …
ما میدان را خالی نمی کنیم ، ما صبوریم ، ما مثل کوه استوار و مثل سرو راست قامتیم ، ما تا آخرین نفس در دفاع از دین ، انقلاب و دیگر ارزش های مان ایستاده ایم و کوتاه نخواهیم آمد…
ساعت انشا گذشت، وقت حساب آمده
وقت تامل در این، کهنه کتاب آمده
تشنه دیدار دوست، عاشق یار است و بس
لب بگشا تشنه لب، بهر تو آب آمده
گر قدمی برده ای راه به سوی صواب
مزد همان یک قدم ، بر تو ثواب آمده
گر سر زلف نگار، دام نگاهت شده
جام لب لعل او ، پر ز شراب آمده
غرق به دریای عشق هرکه نشد بی گمان
مانده به راه است او، سوی سراب آمده
یک قدم ار سوی حق گام زنی بی گمان
حق به سویت با دو صد شمع و گلاب آمده
پیر، تو با عشق دوست تازه جوان می شوی
موسم پیری گذشت وقت شباب آمده
مقصد ما تا خدا، راه فقط راه عشق
ره سپر راه عشق، بر تو خطاب آمده
راه دراز است و در اول ره مانده ای
موسم کُندی گذشت، وقت شتاب آمده…
#طلبه_نوشت
#تولید_محتوا
#به_قلم_خودم
#یادداشت_روز
#درد_و_دل_های_طلبگی